آرزو کردم. . .
سلام
نشستم و آرزو کردم
بدون هیچ محدودیتی!
بلند بلند آرزوهامو گفتم
همه خندیدند. . .
منم خندیدم چون مطمئن بودم به همشون میرسم
از کمترین تا بیشترینشون!
برای خدا که کوچیک و بزرگ نداره !
یه نامه برای خدا نوشتم و آرزوهاموو براش پست کردم !
خدا هم خندید. . .
بزرگ شدم اونقدر که آرزوهامو فراموش کردم
آخه آدم بزرگا کارای مهمتری دارند تا آرزو کردن؟!
ولی خدا یادش بود
دونه دونه آرزوهام برآورده شد . . .